از اتفاقات جدانشدنی رمضانهای قدیم مشهد، پول درآوردن جوانهایی بود که در این ماه از محلات ضعیفتر راهی نقاط ثروتمندنشین میشدند و شعرخوانی میکردند. صاحبخانه اگر گشادهدست بود پول و تنقلاتی در دست این جوانها میگذاشت. در این گزارش نگاهی میاندازیم به خاطرات محمود ناظرانپور (از ساکنان قدیمی پایینخیابان) و نعیمآبادی (ساکن قدیمی فلکه حضرت) که علاوه بر شعرخوانی شبانه جوانها در کوچهها، از خوردنیهایی که در ماه رمضان باب میشد و سالهاست در مشهد به فراموشی سپرده شده است، یاد میکنند.
بین افطار و سحر در رمضان اتفاقات زیادی میافتاد. یکی از معمولترین آنها شعرخوانی عدهای از جوانهای محلات بهویژه ساکنان نقاط ضعیف مشهد بود.
این جوانها در کوچهها راه میافتادند و شعرهای معروف مشهد آن زمان را با هم میخواندند و با زدن در خانههای مختلف پول یا تنقلاتی جمع میکردند.
چوبکی ورداشت گفت روزه بدار/ اگِه روزه بیگیرُم لاغر مِشُم/ اگِرَم که نیگیرُم کافَر مِشُم/ آی رِمِضون اَ...، اَ... رِمِضون
شعر هم با این مصرع که میگفت «رمضون آمد با سیصد سوار» شروع میشد. بعد هم میخواندند «چوبکی ورداشت گفت روزه بدار/ اگِه روزه بیگیرُم لاغر مِشُم/ اگِرَم که نیگیرُم کافَر مِشُم/ آی رِمِضون اَ...، اَ... رِمِضون»
گویا وقتی جوانها به در خانهها میرسیدند، بیتی را میخواندند که صاحبخانه غره شود و کمک کند. به گفته نعیمآبادی شعر «دِرِ ای حولی دَسگیرَهش طِلا/ صاحابِ حولی میره کربِلا» هنگام زدن درِ خانهها خوانده میشد.
طبق گفتههای ناظرانپور، شعر رمضان در همینجا تمام نمیشد و ادامه مییافت. به این صورت که اگر صاحبخانه به آنان پول، آجیل و کشمش میداد، میرفتند، ولی اگر به سروصدای آنها اعتراض میکرد و در را هم باز نمیکرد، با این مصرعها بیاحترامی میکردند: «دَرِ ای حولی لَقلَق مِکِنَه/ صاحابِ حولی وَقوَق مِکِنَه/ آی رِمِضون اَ...، اَ... رِمِضون»
از تحولات بزرگ رمضانهای قدیم خوردنیهای آن بوده است. نعیمآبادی به بازاری شدن پشمک، گوشفیل، زولبیا و بامیه اشاره میکند و میگوید: البته جز این در ماه رمضان گاریهای زیادی راه میافتادند که کارشان فروش نانهای کماج بود.
این نانها را زنان با گذاشتن روی طبق که روی سر حمل میشد، میفروختند. همچنین ساخت معجون هم با رمضان بیشتر قوت میگرفت. مثلا قنادی طباطبایی که درست روبهروی مسجد گوهرشاد در بازار بود، علاوه بر اینکه رمضانش را با پخت زولبیا و بامیههای مخصوص شروع میکرد، ساخت معجونهایش را هم تغییر میداد تا قوت بیشتری داشته باشد.
ناظرانپور هم با اشاره به تعطیلی چلویی و دیزیپزها در رمضان، میگوید: تعدادی از کاسبهای فعال پزنده، بهخصوص مسئول ناهار بازاریها مغازههایشان را بهکلی تعطیل میکردند.
البته چلویی، دیزیپز، یخنیپز، شیربرنجپز و قهوهچی هم بهخاطر رمضان در طول روز تعطیل بودند. ناگفته نماند که در بین این پزندهها افراد افطارپزی بودند که همزمان با اذان مغرب درِ مغازههایشان را باز میکردند؛ همچون حاجآقای کرامت که کبابپز بود و به مردم افطاری میداد.